دعواونزاع با قداره
سلام میخام کل اتفاقا واستون تعریف کنم تا کمکمون کنین چون غیر خدا هیچکسا نداریم
روز 21 ماه رمضان که جمعه بود نزدیکای ساعت 7 بعدازظهراین اتفاقا افتاد
من یه برادرام تو تصادف فوت کرده(احسان)یه برادر دیگم الان سربازه(جواد)خلاصه جواد رفته بوده باغ رضوان از راه که برمیگشتن با دوستاش میرن نزدیک یه مکینه اب که موتوراشونا بشورن اونجا چندتا پسر قصد اذیت داداشما داشتنا خاستن کمربندشا باز کنن که جوادم زده بودشونا امده بوده تو محل.به دوستش مجید گفته اینا دنبالمن که اونم یه قداره میزاره دم دست بعد اون پسرا به قصد کشت داداشم با قدارها چاقو میان تو محلمون سر کوچمون داداشما گیر میارنا شروع میکنن میخان باز شلوارشا پاره کننا باهم گل اویز میشن تو این دعوا دست اون پسرا با غداره داغون شده طوری که میگن میخاسته قطع بشه الانم معلوم نیست شاید از کار افتاده..دوتا دیگشونم کمرشونا پهلوشون قداره خوردها بخیه شده..خلاصه داداشم میره پناه ببره تو خونه همون مجید اینا که بابای مجید میندازدش بیرون تا میندازه بیرون اونا با قداره میزن تو سر داداشم صدا جیغ داداشم که امد تازه بابام وپسر عموم که تو حیا داشتن ابشارمونا درست میکردن میپرن بیرون بابام میبینه یکی قداره برده بالا بزن به داداشم مپره ازش پس میگیره داداشمم فرصت گیر اوردا پرید تو خونه در رفت بابامم امد طرف خونه اینام هجوم اورئن تو خونه که به زور مستاجرمونا بابام بیرونشون کردیما درا بستیم ولی درا لقدکش کردن زنگ زدیم 110 از پاسگاه پلیسا امده بودن جلو پلیسا فامیلاشون با مشت میزدن تو صورت بابام فوش میدادن به مامورا میگفتن اینا دست انداختن باباشا بگیرین تا پسرش بیادبابامم میگفت به من چه من نمیام من کاری نکردم مامورام انگار ترسیده بودن دست باباما چسبیدا گفت بیا بریم تا اوضاع اروم شه پسرت امد ازادی بابام نمیرفت کشید یه دفه دستشا...
خلاصه داداشم همون شب رفت پاسگاه ولی بابام که ازاد نشد هیچی هم داداشم هم بابام الکی الن زندان دستگردن چون یکی از همون ارازلا رفته خودزنی کردها گفته بابام زده همه پاسگاها باهاشون اشنان چون اونا خلاف کارنا کلیم پرونده دارن مترسن ازشون رفتن شاهدم بردن که بابام زده روز اول دادگاه خانمه نوشته بوده بابام با وسیقه ازاده ولی بالا که رفتن یه ماموره کلانتریمون که فامیلای اوناست گفته اینا دست قطع کردن دادستانم امضا نکردها گفته نه نه برن بالا..
ما باید چطوری ثابت کنیم پدرم بی گناه؟باید چیکار کنیم؟
روز 21 ماه رمضان که جمعه بود نزدیکای ساعت 7 بعدازظهراین اتفاقا افتاد
من یه برادرام تو تصادف فوت کرده(احسان)یه برادر دیگم الان سربازه(جواد)خلاصه جواد رفته بوده باغ رضوان از راه که برمیگشتن با دوستاش میرن نزدیک یه مکینه اب که موتوراشونا بشورن اونجا چندتا پسر قصد اذیت داداشما داشتنا خاستن کمربندشا باز کنن که جوادم زده بودشونا امده بوده تو محل.به دوستش مجید گفته اینا دنبالمن که اونم یه قداره میزاره دم دست بعد اون پسرا به قصد کشت داداشم با قدارها چاقو میان تو محلمون سر کوچمون داداشما گیر میارنا شروع میکنن میخان باز شلوارشا پاره کننا باهم گل اویز میشن تو این دعوا دست اون پسرا با غداره داغون شده طوری که میگن میخاسته قطع بشه الانم معلوم نیست شاید از کار افتاده..دوتا دیگشونم کمرشونا پهلوشون قداره خوردها بخیه شده..خلاصه داداشم میره پناه ببره تو خونه همون مجید اینا که بابای مجید میندازدش بیرون تا میندازه بیرون اونا با قداره میزن تو سر داداشم صدا جیغ داداشم که امد تازه بابام وپسر عموم که تو حیا داشتن ابشارمونا درست میکردن میپرن بیرون بابام میبینه یکی قداره برده بالا بزن به داداشم مپره ازش پس میگیره داداشمم فرصت گیر اوردا پرید تو خونه در رفت بابامم امد طرف خونه اینام هجوم اورئن تو خونه که به زور مستاجرمونا بابام بیرونشون کردیما درا بستیم ولی درا لقدکش کردن زنگ زدیم 110 از پاسگاه پلیسا امده بودن جلو پلیسا فامیلاشون با مشت میزدن تو صورت بابام فوش میدادن به مامورا میگفتن اینا دست انداختن باباشا بگیرین تا پسرش بیادبابامم میگفت به من چه من نمیام من کاری نکردم مامورام انگار ترسیده بودن دست باباما چسبیدا گفت بیا بریم تا اوضاع اروم شه پسرت امد ازادی بابام نمیرفت کشید یه دفه دستشا...
خلاصه داداشم همون شب رفت پاسگاه ولی بابام که ازاد نشد هیچی هم داداشم هم بابام الکی الن زندان دستگردن چون یکی از همون ارازلا رفته خودزنی کردها گفته بابام زده همه پاسگاها باهاشون اشنان چون اونا خلاف کارنا کلیم پرونده دارن مترسن ازشون رفتن شاهدم بردن که بابام زده روز اول دادگاه خانمه نوشته بوده بابام با وسیقه ازاده ولی بالا که رفتن یه ماموره کلانتریمون که فامیلای اوناست گفته اینا دست قطع کردن دادستانم امضا نکردها گفته نه نه برن بالا..
ما باید چطوری ثابت کنیم پدرم بی گناه؟باید چیکار کنیم؟
وضعیت:
باز
(پاسخ رایگان)
مهارت:
-
2 پاسخ
3,282 بازدید
تاریخ ثبت:
۱۳۹۱/۰۶/۰۱ ۲۰:۰۶:۱۹
